«واضح است که هر تاریخی، فرهنگ و تمدنی دارد. تمدن های بسیاری در گستره خاک به وجود آمده و پس از چندین از بین رفته و جای خود را به تمدن تازه ای داده اند. شکی نیست که آنها، تاثیر جزئی بر همدیگر داشته اند، امّا، آنچه که آنها را از هم منفک و حتی به مثابه شناسنامه ای هویتشان را معلوم ساخته، باطن آنها یعنی «فرهنگ» چنان که تفکر، باطن فرهنگ است.
تفاوت تمدن یونانی و تمدن عصر اسلامی، نه در صورت ابنیه و پیکره معماری و جامه مردمان و نه حتی مناسبات اجتماعی آنان بلکه، در دیدگاه کلی ویژه ای که بنیادشان را پی ریزی کرده است؛ یعنی دریافت هایی درباره هستی، تعاریفی درباره مبدأ و غایت آن و بالاخره تعریفی که از انسان عرضه داشته است. از این روست که تفاوت و تمایز تمدن ها نه به «صورت بیرونی مناسبات و ابنیه » که به «ذات» آنها باز می گردد. و بدون شناخت آن، امکان عرضه درک جامع و کلی از فرهنگ و یا تمدن یک قوم میسر نیست.»
آن چه خواندید بخشی بود از کتاب «تفکر، فرهنگ و ادب، تمدن» نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی. نویسنده در این کتاب به معرفی مدنیت در گذشته و حال می پردازد. و جایگاه فرهنگ و نسبت آن به مدنیت را تبیین می کند و در فصول بعدی به بیان جایگاه انسان و پرسش ها و منشأ بی قراری وی می پردازد. و در آخر مدینه فاضله و تعریف آرمانیش را به جهان در عصر غیبت و آستانه ظهور پیوند می دهد.
این کتاب برای اولین بار توسط انتشارات نیستان به سال 1375 به چاپ رسید و در سال 1382 پس از بررسی و مطالعه مجدد نشر هلال چاپ مجدد آن را عهده دار شد.
این اثر در شش فصل به خوانندگان گرامی عرضه شده است که هر کدام دارای بخش های متعددی است. بنا به گفته نویسنده، سبک نگارش و فصل بندی اثر به نوعی به کتب آموزشی انتخاب شده است تا امکان مطالعه تدریجی و سهل آن فراهم شود. گذر سریع از میان برخی مباحث و تطویل شرح و بیان برخی عناوین نیز به دلیل آموزشی بودن اثر است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.